شب برهنه

آخرین فریاد

شب برهنه

آخرین فریاد

و باز هم تو

مسافر

         داستانها دارم

                            از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو

                             از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو

با تو می رفتم تنهای تنها

                                 و صبوری مرا , در راه با عشق تو

                                                                         کوه تحصین می کرد                         

نظرات 5 + ارسال نظر
نادیا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ب.ظ

با شروع قصه ها
زیر این چرخ کبود
توی اون تنگ غروب
یکی بود هیچکی نبود
یکی بود دیده نشد
مثل خواب یک صدا
میون قصه که بود
از من و از تو جدا


باشروع قصه ها
تو جوونی پیر میشی
بجای فرصتامون
واسه فردا دیر میشی
بشنویم قصه هارو
زودتر از غصه شدن
واسه دیر شدن بسه
خودتو به خواب نزن
وقتی که وقتای ما
واسه داشتن نباشه
رفتن و رفتنمون
نرسیدن باهاشه
باید آب بشیم و بعد
برسیم به تشنگی
آخرین فرصت ما
همینه تو زندگی
تو کجایی خود من
کمکم کن بمونم
قصه موندنمو
تا که هستم بخونم

نادیا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ب.ظ

جاده و پرسه‌ی وحشت
من و تب‌لرز شبونه
تو نگاه می‌کنی و من
از تو می‌رسم به خونه
از تو می‌رسم به خونه

تو نبودی آسمون رواق ظلمت
تو نبودی حادثه با هر نفس بود
من پرنده‌ی زمینی شده‌ی عشق
تو نبودی هر پر من یه قفس بود

توی لحظه‌های تنهایی و غربت
یاد تو می‌کردم و گل باز می‌شد
یاد تو می‌کردم و کویر ساکت
کوچه باغ رویش آواز می‌شد
کوچه باغ رویش آواز می‌شد

از تو می‌رسم به آیینه و دیدار
از تو می‌رسم به خود شدن دوباره
تو هم آغازی و هم پایان یک کوچ
سفر من از ستاره به ستاره

من و تا رنگین‌کمون پشت بارون
ببر و با من خسته آشنا کن
روزن کلبه بگیر و پرده بنداز
در ببند و سفره‌ی ترانه وا کن
در ببند و سفره‌ی ترانه وا کن

نادیا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ

دل این عاشق بی دل، خون شده مثل شقایق
که دلم تنگ به دیدار، وای چه تلخه این دقایق
غنچه بی تابه شکفتن، منه بی دل از تو گفتن
لحظه لحظه هام پُراز تو، توی بیداری و خفتن

سر بذار بر روی شونم، نفسی آروم جونم
بگو تا آخر دنیا، از تو وُ ازعشق می خونم
تو هیاهوی جدایی، توی فصل ناخوشی ها
هر نفس آواز من باش، ای تموم دل خوشی ها
توی قرن دود و بیداد، که گرفته بغض فریاد
حتی یادی هم نمونده از، قصه شیرین و فرهاد
خالی مونده یاده عشاق، توی قلب و توی دل ما
بارخدایا مددی کن چاره سازه مشکل ما

آرش شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:53 ق.ظ http://arash54.mihanblog.com

این روزها هرچه سر می زدم باز نمی شد...با تبادل لینک که البته حاضرم و خوشحال....

محسن / پسر شب شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.nightboys3.tk

سلام
زیبا بود
راستی من وب تو رو توی وبم گذاشتم/الآن هم آپ کردم وقت کردی یه سر بهم بزن
فعلا بای...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد